بهشت گمشده

ساخت وبلاگ
کتاب صوتی چشمهایش " بزرگ علوی" را شنیدم.(( ترجیح میدادم در شرایطی به آن گوش میکردم که داشتم یک ته لیوان جک دنیل که با دو تکه یخ در حال معاشقه بود را در دستم میچرخاندم در حالی که دود سیگارم در هوای خنک بارانی بالکن بالا میرفت و محو میشد. که در واقع امکانش نبود :))باید کمی صبر میکردم تا در جانم ته نشین شود. برای منی که عادت به خواندن و شنیدن رمان های عاشقانه ندارم، تاثیر و تحلیل احساسات جاری در آن برایم کمی گنگ و دشوار بود.شاید باید زودتر از این ها وارد این وادی میشدم، نمی دانم، شاید هم حالاست که به دلم می نشیند... مثل اینکه روزگاری بود که اصلا موسیقی سنتی به سلیقه ام نمیخورد ولی اکنون...اینکه چطور توانستم در گوش دادن به این هشت ساعت و اندی که البته اتمامش هم چند روزی طول کشید استمرار داشته باشم، غرابتی بود که با شخصیت زن این داستان " تا حدی" احساس میکردم.از جنبه سیاسی داستان که بگذریم ، که خودش حرفی بود و حرفی داشت.همچنان به جز حسی و حالی که در روند رمان برقرار بود چیزی که ذهن مرا مشغول کرد این بود که در واقع یک فرد چقدر میتواند در بیان خاطرات، عواطف و احساساتش صادق باشد؟!! حتی با خودش ، بدون دستکاری و دخالت !جایی از کتاب زن ناشناس میگوید:" آنچه درون من را می کاود و میخورد هنوز هم گفته نشده!اگر من میتوانستم آنچه درون مرا میسوزاند بیان کنم، آنوقت شاعر میشدم، یا نقاش یا هنرمند و حال نیستم.... از زنهایی همانند من که زندگی شان فدای هوا و هوس مردان شده بسیار است."بغض وقتی می رسد شاعر نباشی بهتر استبغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقطچشم های خیسم امشب آبرو داری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقط...#علی_صفری بهشت گمشده...
ما را در سایت بهشت گمشده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7beheshtegomshode9 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 10 تير 1403 ساعت: 18:31

مرحله رشد اگر مرحله زیست رو یک بوم نقاشی در نظر بگیریم.مدل یا الگو اونچیزیه که پدر و مادر ،جامعه، فرهنگ ، آموزش و ... جلو روی ما قرار میده تا از روی اون نقش بزنیم.انتخاب های ما خط هایی هستند که ما روی بوم میزنیم به مادامی که این خط ها رو از هوش جاری اطرافمون بگیریم طراحی ما خیلی زیاد شبیه به الگو خواهد شد. ولی جایی که ما تصمیم بگیریم خط و نقش خودمون رو بکشیم نسبت به برداشت شخصی خودمون، در نهایت طرحی رو خلق میکنیم که حالا ممکنه که خوب باشه یا بد، ولی از نهاد خودمون شکل گرفته.اتفاق سختی که در اینجا میفته اینه که که هرچقدر ما توسط انتخاب هامون از این چهارچوب تعریف شده فاصله میگیریم فشار جامعه و خانواده و ... روی ما بیشتر میشه و ما دچار دستکاری روانی میشیم این باعث میشه ما نخوایم نقطه امن خودمون رو ترک کنیم. ما تو برهه های مختلف زندگی در حال مواجه شدن با انواع اتفاقات و شرایط هستیم این طبیعیه که شبیه آدم ده یا حتی سه سال پیش خودمون نباشیم و الویت و انتخاب هامون مدام در حال تغییر باشن، ولی متاسفانه پذیرش جامعه به ما قدرت مانور نمیده. و در نهایت نسبت به فشاری که برای هر کسی متفاوته ، یک جایی دیگه ما تصمیم میگیریم روی بوم نقاشی مون یک پارچه یا پرده بندازیم و شاید چند وقت یکبار فقط بهش سر برنیم و نگاهش کنیم.عشق داغی است که تا مرگ نیاید، نرودهر که بر چهره از این داغ نشانی دارد#سعدی بهشت گمشده...
ما را در سایت بهشت گمشده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7beheshtegomshode9 بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 10 تير 1403 ساعت: 18:31